یکتا جونیکتا جون، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

قاصدک

نیم سالگیت مبارک گلم...

1392/12/21 18:58
نویسنده : مامی یکتا
1,793 بازدید
اشتراک گذاری

 

دختر گلم سلااااااااااااااااااااااااااااااام ............

 

 

عزیز دلم 6ماهگیت مبارک دخمل نازم.

کی باشه انشالله تولد یکسالگیتو بگیرم نازنینم.

ماشالله داری روز به روز بزرگتر میشی وباکارات دل من وبابایی رو میبری....

مثلا جیخ زدنات

غلت زدنات

خوردت شست پات

دارز کردن دستت بسوی هرچیزی چه داغ وچه سرد!!!

انداختن هر چیزی که جلوت بزارم....

.کلی کارای دیگه

 

جدیدا یه سوتفاهمی شده.....

وقتی لامپ رو خاموش میکنیم برای لالا

شما فکر میکنی داریم باهات بازی میکنیم ....

کلی سرحال میشی وجیغ میزنی ومیخندی

 وقتی هم میام پای کامپیوتر نمیزاری من تایپ کنم....با پاهات کیبورد رو هول میدی.قلون پات بلم منقلب

 

این روزا من میرم دانشگاه وشما هم با بابا جونی تشریف میارین ودر محوطه دانشگاه قدم میزنین.....کلی کیف میکنی وبرات شده عادت....اگه یه روز نبریمت بیرون نق میزنی یه عالمهههههههههعصبانی

 

تازگیا با کالسکه میبرمت پارک سر کوچه خوش میگذره بهت.....ولی زود میخوابی.....منم خوشحال میارمت خونه...تا به کارام برسم....ولی تا به پارکینگ میرسم بیدار میشی..متفکر

 

رذوی در یخچال عروسک چسبوندیم دشمن خونی اونا شده برمیداریشون وپرتشون میکنی دور....این چه کاریه مامان!!!!!!

 

 کلی شیطونیای دیگه هم میکنی که وقت نمیشه بگم.....

خوب برم سراغ عکسات....

 

 

  هنوز نمیتونی راه بری تو روروئک ولی با هاش بازی میکنی...

 

 

 

بلاخره موفق شدی انگشت شستت رو به دهنت برسونی........وای وای وای چه کار بدیوقت تمام

 

 

جنگ وجدال با دستمال کاغذی.....بغل

 

 

یکتا وکرم کوچولو.....که عمو رضا بهت هدیه داده....نیشخند

وقتی کوکش میکنم میخزه وتو کلی با تعجب بهش نیگاه میکنیخنده

 

 

گفتم با چادرم در نیوفت.....دیدی بلاخره چادر موفق شد...........خوشمزه

 

 

قربون غلت زدنات برم مننننننننننننننننننننن.....قلبقلب

 

 

 

مکیدن انگشت شست دست..چی گفتمممممممممم......خخخخخ

 

گاهی 4 انگشته میری سراغ دهن کوچولوت....وکلی سبزمیزنی.......منم بهت تذکر میدم ولی فایده نداره که.

 

 

 

یه روز میخواستم تو بغلم جلو اینه ازت عکس بگیرم

مگه میزاشتی!!!!کلافه

 

 

 

 

 تعجب از نوع یکتایی.................قهقهه

 

بریم سراغ گوشی بابا....ببینیم چی توش پیدا میشه؟؟؟!!!!

 

 

واااااااااااااسوال

 این مال زمانی هست که ریزش مو داشتی..............ههههههههه

 

 

این عکس هم بابا جونی تو مسجذ دانشگاه ازت گرفته

تازه از خواب بیدار شده بودی

 

ودر اخر اینکه این پست رو با هزار زحمت نوشتم.....یه بار هم پس از اتمام ذخیرش نکرده بودم وباز کارم دوبرابر شد با اینکه شما هم بغلم بودی......به هر حال...

بهع پایان امد این دفتر حکایت همچنان باقیست

 

 

تا عید بای بااااااااااااااااااااااااااااااااای

 

 

پیشاپیش هم عید مباااااااااااااااااااااااااااارک

 

پسندها (2)

نظرات (3)

مامان مهرناز
22 اسفند 92 23:22
6ماهگیت مبارک عسل خاله ای جوووونم چقدر دلم برات تنگ شده قربون روروئک سواریت عزیزم میگن هر وقت بچه انگشت پاشو بخوره یعنی یه نی نی میخواد
مامی یکتا
پاسخ
ماهم دلمون براتون تنگولیده خالهههههههههههههه مهرناز جونم رو ببوسین حتما بیخود کرده نینی میخواااااااااااااااد
نفس مامان مهرسام
23 اسفند 92 11:38
یکتا جان شش ماهگیت مبارک همش خنده به لبای قشنگت باشه و شاد باشی زیر سایه پدر ومادر
نیر
7 فروردین 93 11:18
سلام مامی یکتا جون..دوست نینی سایتی من...ماشالله چقدر بزرگ شده یکتا خوشگله........دیگه خانوم شدهراستی سال نوتون مبارک باشه...انشالله امسال براتون ،پر از اتفاقهای قشنگ باشه و یکتا خوشگله صحیح و سالم بزرگتر و بزرگتربشه......ببوسش
مامی یکتا
پاسخ
ممنون عسیسسسسسسسسسسسسم سال نو تو هم مبارک ایشالله نینی هات رو سالم بغل کنی عزیزم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به قاصدک می باشد