5 ماهه شدم........
با سلام وپوزش به خاطر تاخیییییییییییییییییر
دختر نازم 5 ماهه شدنت مباررررررررررررررررررک
برات از این روزا بگم که کلی شیطون شدی....ویاد گرفتی جیغ بزنی اونم از نوع بنفففففففففففففففففففش
دیشب نزاشتی ما بخوابیم همش دوست داشتی باهات بازی کنیم وتو جیغ بزنی...اخه این چه کاریه مامان جونم
از هفته دیگه میخوام برم دانشگاه باید بهم قول بدی تابا بابا جون بمونی تا من برم وبرگردم باشه!!!!!
تو این مدت یه زن عموی دیگه هم به زن عموهات اضافه شد وبا هم رفتیم عروسی که کلی خوش گذشت وشما کل عروسی رو به خانوما نگاه میکردی......خخخخخخخخ
وقتی هم میبرمت بازار زیر چادرم نمیمونی وباید به ویترینها نگاه کنی......اخه سرما میخوری عسییییییییییییییییییسم
حالا هم عکسات رو میزارم چون از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن....
شیوه جدید خوابیدن....قلبونت برم الهیییییی
همون روز وقتی از خواب بیدار شدی 180 درجه چرخیده بودی!! از بس که وول میخووری
راستی این عکس مال موقعی هستش که موهات در حال ریختن بودن وکچل شده بودی.......خخخخ
تازگیا علاقه شدیدی به پاهات پیدا کردی ودوست داری بگیریشون!!!!!
اینجا خونه مادر جون که به شکم خوابیدی وکلی شیر بالا اوردی
یه روز تو گهوارت خوابونده بودمت وتو اشپزخونه مشغول اشپزی بودم که دیدم داره صدات میاد اومدم بالا سرت .....وااااااااااااااای چی دیدم
تو گهواره به اون کوچیکی بازم چرخیده بودی وپاهات چون جا نشده بودن خیلی خنده دار روی لبه گهواره گذاشته بودی
کلی خندیدم بهت وتوهم ذوق کرده بودی.......
اینم شکار لحظه هاااااااااااااااااااااااااا
یکتا در حال عطسههههههههه
راستی گوشهای نازت رو هم سوراخ کردیم ناااازی
ولی کلی گریه کردی ومن دلم کبااب شد
ودر اخر.....