4 ماهگی............
نازنین من
روزها مثل برق وباد میگذرند وتو روز به روز بزرگتر میشوی وثانیه هارا یکی یکی پشت سر میگذاری.....
تو جوانتر میشی ومن پیر تر.................
هیچ کاری نمیتوان کرد وباید این جور روزگار را کشید.....ولی چه کنم که شانه های من تحمل این سنگینی را ندارد.......
فقط میتوانم در ارزوی خوشبختی تو باشم ونک تک موهای سپید شده ی خود را بشمارم ،در حالی که برموهای همچو گندم زار تو شانه میکشم....
دوستت دارم نازنین من...
عکسهای 4 ماهگی گل دختر من...........
راستی اولین برف عمرت رو هم دیدی گلم.....این عکس مال چشمه ماهی که یه چشمه است با اب زلاال وشیرین وگوارااااااا
که پرشده از برف های سفید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی